سال نو همایون باد

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

 

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

 

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

 

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

 

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

 

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم

 

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ورنه این سیل دمادم ببرد بنیادم

این غزل زیبا از حافظ شیرین سخن را بعنوان آغازین مطلبم در سال نو قرار دادم تا مگر حضرت حافظ گوشه چشمی به خرابات ما بیاندازد و آن را گلستان کند. امیدوارم در سال نو همه بتوانیم سالی خوب و همراه با کامیابی را داشته باشیم.

 

نوروز باستانی فرخنده باد و همایون

نظرات 2 + ارسال نظر
امید پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.s-p-r.blogsky.com

یک سبد سیب سرخ و سکه و سنجد و سیر / یک سبد سبزه و آئینه و قرآن مجید / چیده در سجاده ای از نور و شادی و سرور / یک سبد شکر و سپاس ، یک بغل نور رحمان رحیم / یک دعا از ته دل کافیست / در سپهر ایران سرزمین شیران / همه ایام به کام ، همه ایام سعید

ایلیا پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:02 ب.ظ http://iliya.blogsky.com

سلام...شعر زیبایی بود... روزهات برفی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد